ترسیم چشم انداز سینمای ایران
به گزارش پورتال خبری آبی پوشان :
فیلمهایی که در جشنوارهی سیوچهارم فیلم فجر به نمایش درآمدند چشم انداز سال جدید سینمای ایران را ترسیم میکنند؛ چشماندازی که در نگاه اول از لحاظ موضوعی و ساخت فیلمها متنوع است.
کتایون کیخسروی: چند سالی بود که «تکراری شدن موضوع و داستان فیلمها»، پای ثابت بحثهایی بود که حولوحوش سینمای ایران شکل میگرفت. چه در زمان برپایی جشنوارهی فیلم فجر و چه در فصلهای مختلف اکران. جشنوارهی سیوچهارم اما از این حیث متفاوت بود و این تفاوت را میشد در موضوعهای مختلفی که فیلمسازان به سراغ آن رفته بودند و تنوع ژانر فیلمها دید.
پیش از شروع جشنواره برخی از اهالی سینما و آنهایی که منتظر تحویل نوِ سال سینمای ایران بودند، از یک جشنواره خوب با فیلمهای شاخص و متنوع میگفتند و پیشبینیشان این بود که امسال جشنواره باکیفیتی خواهیم داشت. برخی هم معتقد بودند اگر بیش از یک فیلم خوب در این دوره داشته باشیم، میتوانیم مدعی شویم جشنواره خوبی را پشت سر گذاشتهایم. آنهایی هم که خیلی سختگیرتر بودند با نگاهی به اسامی و خلاصه داستان فیلمهای راهیافته به جشنواره و سبک و سنگین کردن عوامل سازنده میگفتند امسال هم آب از آب تکان نمیخورد و روز آخر دوباره همه برای پیدا کردن یک فیلم واقعاً خوب مشکلدارند.
بااینحال بعد از شروع جشنواره و به نمایش درآمدن یکی دو فیلم خوب مثل «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» آنهایی که امیدوارانه پا به سینماهای جشنواره گذاشته بودند، از این نکته خوشحال شدند که بیخود و بیجهت به فستیوال امسال دل نبستهاند.
البته تعداد فیلمهای بدو متوسط هم در این دوره کم نبود یا بودند فیلمسازان شاخصی که بههیچوجه، انتظارات را برآورده نکردند، اما اتفاق مهم، تنوع نسبی ژانر فیلمهای این دوره بود که تا حدود زیادی به چشم آمد.
امثال فیلمهایی را دیدیم که فیلمسازانشان کوشیده بودند تا با اندیشیدن تمهیداتی از انگ تلویزیونی بودن، آثارشان را نجات دهند. برخی از لوکیشنهای بسته، و کم تعداد فاصله گرفته بودند و برخی هم ترجیح داده بودند (اگرچه تعدادشان کم بود) داستان و قصه را از آپارتمان و پارک و حتی خیابانهای تهران بیرون ببرند و تنوع بصری و بیشتری را درکارهایشان دخیل کنند.
بیان روایتهای تاریخی در حوزهی تاریخ معاصر و سرک کشیدن قصههای به حال و هوای دهههای گذشته هم از دیگر نکاتی بود که باعث تنوع فیلمهای امسال شده بود.
اتفاق دیگری که در جشنواره امسال رخداد، تنوع موضوعی و ژانر فیلمها بود که باعث میشد مخاطبان برای دستهبندی آثار این دوره چه در بخش مسابقه، و چه در نگاه نو آثار مختلفی را پیش روی خود ببینند. هرچند تعداد فیلمسازانی که این دوره هم به سراغ مضامین اجتماعی و ملودرامهای آپارتمانی رفته بودند، کم نبود، اما بودند فیلمسازانی که گونههای دیگری را هم تجربه کرده بودند.
مانی حقیقی با فیلم «اژدها وارد میشود» یکی از این فیلمسازان بود، او داستانی با تم پلیسی و معمایی را برای روایت انتخاب کرده بود و کوشیده بود با افزودن رگههایی از واقعنمایی (تأکید روی این موضوع که داستان واقعی است و بهانهی روایت آن تصادفی و در جریان یک حادثه به دست کارگردان افتاده)، نقبی به فضای وهمآلود و جادویی جنوب ایران (قشم) بزند و سرنوشت سه جوان را در برخورد با باورهای مردم این منطقه و اتفاقات جادویی که در دل جزیره میگذرد نشان دهد. فیلم او اگرچه از زمان حال و جستجو برای یافتن سرنوشت سه جوان آغاز میشد، اما بخش عمدهای از فیلم روایت اتفاقاتی بود که در دههی ۴۰ شمسی رخداده بودند.
سینمای پلیسی که همیشه از غیبت آن در سینمای ایران نامبرده میشود، امسال دو نماینده در جشنواره فیلم فجر داشت، «سیانور» بهروز شعیبی و «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» فرزاد مؤتمن. «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی هم واکاوی یک جنایت بود. فیلم از آشنایی یک خوانندهی پاپ (با بازی نوید محمدزاده) با یکی از طرفدارانش (با بازی طناز طباطبایی) آغاز میشد و درنهایت به قتل همسر این خوانندهی پاپ میرسید. همه این روایتها هم در بازجوییهایی که این دو نفر پس میدادند روایت میشدند.
حوزهی سینمای جنگ یا دفاع مقدس هم امسال نمایندههایی را در جشنواره داشت که خالقانشان (بدون ارزشگذاری) متفاوت رفتار کرده بودند. محمدحسین متولیان به سراغ روایتی مستند از زندگی سردار جاویدالاثر محمد متوسلیان رفته بود. او برای روایت زندگی این سردار به دههای ۵۰ و ۶۰ سرزده بود و آنقدر روایتش جذاب بود که هم جزو پنج فیلم منتخب مردم در جشنواره بود و هم نامزد دریافت ۸ سیمرغ و درنهایت برندهی ۴ سیمرغ شد. مهدویان و گروه همراهش هم تصویر قابل قبولی از دهههای مختلف و جنگ خلق کردند و هم توانستند با مدیریت خوب فیلمبردار اثر حال و هوای تصاویر مستند باقیمانده از این دوران را حفظ کنند.
فیلم «نفس» ساخته نرگس آبیار هم مضامینی مرتبط با دفاع مقدس داشت و باوجود عقب رفتن فیلمساز نسبت به «شیار ۱۴۳» حداقل باعث شد به تعدد گونهها کمک کند. از این حیث میتوان گفت نفس فیلم متفاوتی است؛ چراکه داستانش در سه شهر میگذرد و روایتگر سه دوره زمانی و اتفاقات مربوط به این دورهها بوده است.
حاتمی کیایی هم با «بادیگارد» اگرچه به سینمای همیشگیاش وفادار بود (بازهم بدون ارزشگذاری) اما هم صحنههای اکشن خوبی را (در حد بضاعت سینمای ایران) ساخته بود.
در این دوره فیلمهایی هم با موضع یا رویکرد به سینما و تئاتر وجود داشت که باز به تنوع موضوعی فیلمها کمک میکرد. محمد رحمانیان با «سینما نیمکت» هم ادای احترامی به سینما و تئاتر کرده بود و هم کوشیده بود تا نقبی به شرایط بزند و برخی از مسائل روز هنرمندان را بازگو کند. فیلمهای «برداشت دوم از قضیه اول» یا تمرینی برای اجرا هم از چنین مضامینی بهره میبرند و دربارهی تئاتر و فیلمسازی بودند.
فیلمهایی مثل «سگ و دیوانه عاشق»، «سینما نیمکت» و «اینجا کسی نمیمیرد» در گروه هنر و تجربه ژانر بخصوصی که بتوان دستهبندیشان کرد قرار نمیگیرند و با سبکهای تازه و حرفهای نو خود به تنوع آثار نمایش دادهشده در این دوره کمک کردند.
فیلمهای اجتماعی حاضر در این دوره از جشنواره هم در زیرشاخههای مختلفی ازاینگونه وسیع سینمایی قرار میگیرند. برای مثال «بارکد» مصطفی کیایی یک فیلم اجتماعی و کمدی است که میتواند با همین جذابیتهایش تبدیل به فیلم پرفروشی در اکران عمومی شود. «زاپاس» برزو نیک نژاد هم که در این زیرشاخه قرار میگیرد با آنچه از غالب کمدیهای اجتماعی سراغ داریم متفاوت است و خیلی راحت مخاطبش را میخنداند.
هرچند جای خالی گونههای مهمی مثل سینمای کودک و کمدی (به معنای واقعی کلمه) در جشنواره خالی است، اما از دل همین فیلمهای اجتماعی پرشمار هم میتوان فیلمهای متفاوتی را نام برد که شبیه به فیلمهای اجتماعی سالهای اخیر با مضامین تکراری نیستند. تنوع در زیرشاخههای اجتماعی فیلمها و موقعیتهای نمایشی که بر اساس آن خلقشده بودند، برای مخاطبان این گروه پرطرفدار جالب بود. مثلاً فیلمهایی که قالب داستانیشان به مسائل خانوادگی ارتباط پیدا میکرد در زیرشاخههای شک و خیانت (امکان مینا و عادت نمیکنیم)، روابط زوجین (به دنیا آمدن)، روابط مادر و فرزند (گیتا)، مشکلات نسل جدید و جوانها (دختر و مالاریا)، محوریت زن یا مرد در خانواده (دلبری و نقطه کور)، خیانت و قتل (خشم و هیاهو)، زندگی یک آلزایمری (کفشهایم کو؟)، عاشقانه (لانتوری و نیمهشب اتفاق افتاد)، روابط بین دو برادر (برادرم خسرو) و … دستهبندی میشوند.
با در نظر گرفتن این تنوع و گستردگی میتوان گفت جشنواره سیوچهارم به لحاظ گوناگونی محتوا و ژانر فیلمهایش موفق بوده و مخاطبان سینما در اکران سال آینده بهاحتمال فراوان به تکراری بودن داستانها و مضامین پرداختهشده بهعنوان قصه فیلمهای روی پرده اعتراض نمیکنند.