پرونده درگیری دو نوجوان بر سر دختری در پارک که منجر به قتل یکی از آنها شده بود، هرچند با درخواست قصاص از سوی اولیای دم همراه شده بود، اما با صدور حکم حبس از سوی دادگاه به پایان رسید.
١۵ اردیبهشت سال گذشته گزارش یک درگیری بین چند نوجوان در پارکی در استان تهران به مأموران پلیس داده شد.
درگیری با حضور مأموران در محل پایان یافت اما مشخص شد حین دعوا یکی از نوجوانان که حامد نام دارد، با ضربه چاقویی که بر بدنش وارد شده، زخمی و به بیمارستان انتقال یافته است.
لحظاتی بعد از اینکه حامد به بیمارستان برده شد، بهدلیل شدت جراحات و پارگی یکی از شریانهای اصلی بدنش، جانش را از دست داد. مأموران، پسران نوجوان را که در این درگیری حضور داشتند، بازداشت کردند و همه آنها انگشت اتهام را به طرف هومن گرفتند و گفتند تنها کسی که در آن محل چاقو داشت، هومن بود.
وقتی هومن بازداشت شد و به اداره آگاهی انتقال یافت، به قتل اعتراف کرد و گفت: «درگیری بر سر یک دختر بود، من هم نقشی در این درگیری نداشتم، اما در حمایت از دوستانم دست به این قتل زدم.
ما از مدرسه به خانه میرفتیم که چند نفر از بچهمدرسهایهایم به دختری به نام رعنا متلک گفتند و چند نوجوان دیگر که آنها را بهدرستی نمیشناختم، در همان حین، در حال ردشدن بودند که همین مسئله باعث درگیری شد.
آنها گفتند چرا به رعنا متلک گفتید و موضوع پیچیده شد. درگیری آنقدر بالا گرفت که من مجبور شدم برای دفاع از خودم چاقو بیرون بیاورم اما قصدم اصلا کشتن حامد نبود و از این بابت از اولیای دم عذرخواهی میکنم».
متهم ادامه داد: «من واقعا نمیخواستم او را بکشم و نمیدانم چه شد که این اتفاق رخ داد».
با توجه به مدارک موجود در پرونده، اعترافات متهم و همدستانش و شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دو دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان برای متهم درخواست مجازات کرد و مدارک و شواهد موجود در پرونده را دلیل این درخواست عنوان کرد، اولیای دم هومن در جایگاه قرار گرفتند و خواستار قصاص متهم شدند.
مادر مقتول گفت: پسرم فقط ١٧ سال داشت. او هیچ گناهی مرتکب نشده بود و برای اینکه اجازه ندهد به دختری بیاحترامی شود، با این گروه درگیر شده اما متهم و دوستانش قصد جان پسرم را کردند و او را از من گرفتند و من و پدرش خواستار صدور حکم قصاص هستیم».
بعد از پایان گفتههای اولیای دم، متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من و دوستانم در پارک بودیم و دختری به نام رعنا که در محل معروف بود و از دخترهای بازیگوش آن منطقه بود، از مقابل ما عبور کرد، یکی از دوستانم به نام سجاد به او متلکی گفت و رعنا هم واکنش نشان داد.
حامد و دوستانش داشتند از محل رد میشدند که به ما گفتند چرا مزاحم این دختر شدید درحالیکه فقط یکی از بچهها به رعنا متلک گفته بود و ما مزاحمتی ایجاد نکرده بودیم و موضوع اصلا به من ربطی نداشت، اما وقتی درگیری شروع شد حامد و دوستانش با همه ما دعوا کردند.
من از آنها کوچکتر بودم و برای اینکه بتوانم از خودم دفاع کنم، چاقویی را که در جیبم بود بیرون آوردم و جلو خودم گرفتم تا کسی به من نزدیک نشود اما در این کشمکش چاقو بر بدن حامد برخورد کرد و او زخمی شد و روی زمین افتاد. من خیلی ترسیده بودم و نمیدانستم باید دقیقا چه کار کنم اما اطمینان میدهم واقعا قصد کشتن او را نداشتم.
متهم گفت: من فکر نمیکردم بتوانم کسی را بکشم، اصلا فکر نمیکردم ضربهای که وارد شد، باعث مرگ کسی شود. واقعیت این است اصلا درک نمیکردم این کار یعنی چه و کشتن و قصاصشدن چه معنایی دارد. بعد از اینکه بازداشتم کردند و به کانون اصلاح و تربیت رفتم، تازه فهمیدم چه کاری کردهام و الان خیلی وحشتزده هستم.
بعد از گفتههای متهم ردیفاول، دیگر متهمان که به شرکت در نزاع متهم شده بودند، در جایگاه حاضر شدند و از خود دفاع کردند. در پایان، متهم ردیفاول یکبار دیگر در جایگاه حاضر شد و از اولیای دم عذرخواهی کرد و گفت قصدش قتل نبوده و به کاری که میکرد، آگاهی نداشت.
هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی وارد شور شدند و با توجه به اینکه متهم حرمت قتل و کشتن را نمیدانست و در اینباره آگاهی نداشت، او را مستحق قصاص ندانستند و وی را براساس ماده ٩١ قانون مجازات اسلامی، به پنج سال حبس و پرداخت دیه کامل یک مرد مسلمان، محکوم کردند. دیگر متهمان نیز به جزای نقدی محکوم شدند.